از آن هنگام که با تلاش «انکتیل دوپرون» در سال 1771 میلادی، باب شناخت و مطالعه آثار مذهبی ملت بزرگ و باستانی ایران مفتوح گردیده و مواریث فرهنگی این سرزمین - در باب مذهب باستانی- بر جهانیان و حتی بر موبدان زرتشتی که از مضامین سروده های خویش بی اطلاع بودند، آشکار گردید، چند گروه با اشتیاق به مطالعه و بررسی آن آثار پرداختند.
نخست: محققان و پژوهشگرانی که جذابیت کشف و گشودن رازهای ناشناخته مذهب و فرهنگی باستانی، آنان را به تلاشی عظیم کشانید تا با مطالعه و تحقیق و بررسی نقادانه آثار به جای مانده از آیین زرتشت، بخشی از میراث فرهنگی جهانی را بر همگان آشکار سازند. «دار مستتر»، «ولف»، «گلدنر»، «بنونیست»، «شییگل»، «بارتولومه»، «گیگر»، «مارکوآرت» و ... از گروه این محققان و پژوهشگران نامدار می باشند.
دوم: پژوهشگران زرتشتی که در واقع شاگردان و پیروان اوستا شناسان غربی محسوب می شوند و به دنبال آن محققان ، به ترجمه و تفسیر و برابر سازی قوانین مذهبی خویش با اندیشه ها و باورهای مذهبی معاصر پرداختند و با به یاری طلبیدن برخی از استادان ایرانی، چون : ابراهیم پورداوود، محمد معین ، بهرام فره وشی، احسان یار شاطر و ... گستره تلاش آنان به ایران نیز کشیده شد.
از میان این پژوهشگران ، بعضصی از پارسیان هند بوده اند، مانند: دینشاه- جی- جی- باهای ایرانی، بهرام گور انگلیسریا، دستور داراب پشوتن، جیوانجی جمشید چی مدی، و برخی نیز ایرانی بوده اندکه از نامدار ترین آنان می توان از استاد پورداوود ، نام برد که به همت او، ترجمه ها و گزارشهای دلنشین و تا حدودی قابل بحث، به زبان فارسی در دسترس علاقه مندان قرار گرفت و از شاگردان و پیروان آن بزرگوار: مرحوم دکتر معین، بهرام فره وشی، جلیل دوستخواه، و استاد سختکوش هاشم رضی را می توان نام برد.
گروهی نیز – بویژه در ایران- با بدبینی نسبت به ترجمه ها و تفاسیر بخشهای مختلف «اوستا» به مخالفت با تلاش آنان پرداخته و با نادرست شمردن ترجمه های فارسی «اوستا» دخالت تعصبات دینی و تمایلات زرتشتی را موجب تحریف و دستبرد در ترجمه های اوستا بر شمرده اند که از میان آنان می توان به مرحوم «موسی جوان»(1) اشاره نمود و گاه نیز نام مرحوم «محیط طباطبایی» نیز به عنوان معتقد به تحریف مبانی واژه های اوستایی و پهلوی به میان کشیده می شد و هر گروه در رد نظریات دیگری قلمفرسایی می نمودند که وجیزه حاضر را حوصله ورود به آن مباحث نیست.
بحث انگیز ترین بخش اوستای موجود ، «وندیداد» یا «قانون ضد دیو» است که یکی از بخشهای پنجگانه اوستای کنونی است و به همراه «یسنا» «یشت ها»، «ویسپرد»، «خرده اوستا» مجموعه ای با شکوه از فرهنگ و باورهای مذهبی ایرانیان پیش از اسلام را تشکیل می دهد.
جدای از ترجمه فارسی «وندیداد» که به کوشش «داعی الاسلام» در هند به چاپ رسید و در دسترس علاقه مندان قرار گرفت و بزودی نایاب شد، اغلب دانشجویان و دوستداران آشنایی با فرهنگ ایران باستان در تنگنای عدم دستیابی به «وندیداد» قرار گرفتند.
با ترجمه و گزارش چهار بخش از اوستا : (یسنا و گاثاها، یشت ها، ویسپرد، خرده اوستا) توسط مرحوم پور داوود ، علاقه مندان در انتظار انتشار بخش تکمیلی مجموعه اوستا، یعنی «وندیداد» از طرف آن مرحوم بودند که پیک مرگ، طومار هستی او را در نوردید و شاگردان برومند او – بهرام فره وشی – مژده داد، یادداشت ها و ترجمه «وندیداد» استاد پور داوود، در دسترس اوست و بزودی منتشر خواهد شد؛ لیکن پس از چندی – علی رغم خبر زیر چاپ بودن وندیداد پور داوود که در مقدمه چاپ دوم کتاب «ویسپرد» به اطلاع خوانندگان رسانیده شد،(2) خبر مفقود گردیدن(!) آن یادداشت ها، غبار نومیدی بر چهره دوستداران پراکند؛ و چندی بعد نیز خود آن مرحوم – بهرام فره وشی- به دیار نیستی شتافت.