خوشبختانه، پس از سالها انتظار، به همت استاد فاضل و ارجمند – هاشم رضی – چاپ منقح و پاکیزه ای از «وندیداد» با توضیحات و حواشی بسیار و واژه نامه، در چهار مجلد در دسترس علاقه مندان قرار گرفت و علاوه بر تحسین ، سبب شگفتی نیز گردید.
تأخیر در چاپ و انتشار «وندیداد» از سوی مرحوم فره وشی، حدس و گمان های برانگیخته شده قبلی را تقویت نمود که گویا، کراهیتی در انتشار این اثر ارزشمند باستانی به زبان فارسی وجود دارد و چون بسیاری از دستورات عملی آیین زرتشت – در وندیداد- متناسب با اعتقادات و باورهای جوامع مدرن امروزی نمی باشد ، در انتشار این اثر تعللی صورت می گیرد تا با فرصت و دقت بیشتری در باب تفاسیر مطالب به ظاهر ناخوشایند آن اندیشیده شود و انتشار وندیداد چهار جلدی آقای هاشم رضی این گمان ها را به یقین مبدل ساخت.
«وندیداد» که دارای 22 بخش یا فصل کوتاه است، علی رغم قلت صفحات، مشحون از احکام مذهبی، آداب و رسوم و اعتقادات کیش زرتشتی است که مانند بسیاری از کتب مذهبی ادیان، نشانه های باور های آیین های پیشین را نیز در بر دارد.
کهنگی بسیاری از مضامین و احکام این کتاب که یادگار دوران زندگی مشترک اقوام هندو ایرانی و ادوار پیش از ظهور اسلام «اشو زرتشت» است. (مانند: حکایت ورجمکرت، باورهای مربوط به مردگان، مراسم و عقاید مربوط به تطهیر با پیشاب گاو، تقدس گاو، سگ و خروس، ازدواج با محارم و ...) بر ارزش این مجموعه بی نظیر می افزاید.
از سوی دیگر ، خواننده و خواستار دستیابی به آداب و رسوم و اعتقادات باستانی با این باور که هر آداب و رسوم مذهبی با فلسفه خاصی همراه است و هیچگاه بدون زمینه های فکری و باورهای فلسفی نمی تواند در ضمیر پیروان یک آیین، جای گیرد و ماندگار شود ، با اشتیاق و بدون هیچگونه فکر مقایسه و تطبیق با ادیان حاضر، به مطالعه این اثر می پردازد ، لیکن مشاهده می کند این اثر نیز مانند بسیاری از تحقیقات اوستایی محققین هندی و ایرانی، از تعصب های نا لازم و غیر عالمانه بری نیست.
تلاش عالمانه «اوستا شناسان» هیچگاه نباید و نمی تواند در جهت توجیه احکام و باورهای مذهبی یک کیش باستانی و انطباق آن با اندیشه های دینی حاضر باشد؛ زیرا اوستا (کتب پنجگانه آیین بزرگ زرتشت) جزو میراث فرهنگی این سرزمین است و خوب و بد آن متعلق به مردم این سرزمین می باشد.
تأمل و درنگ در چاپ و انتشار «وندیداد» برای بررسی بیشتر این اثر و یافتن مفری جهت توجیه برخی احکام این اثر گرانقدر و رد آن به علت عدم تطبیق احکام آن با یکی از ادیان الهی سه گانه (اسلام، مسیحیت، یهودیت) تلاشی نادرست و به دور از بی طرفی عالمانه است و اصولاً کتب اوستا را در دست کسانی می توان یافت که به میراث فرهنگی میهن خویش دل بسته اند و به همراه آن دوستدار علم و متدلوژی علمی در تحقیقات می باشند.
کسی که «وندیداد» را می گشاید و مطالعه می کند، حتماً آن اندازه آگاهی دارد که بداند زیر بنای ادیان ابراهیمی (اسلام و مسیحیت و یهودیت) متفاوت با زیر بنای اندیشه ادیان غیر ابراهیمی ، چون : ایرانی و هندی و چینی و ... می باشد و هر دین و کیشی بنابر ساختار فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و اقلیمی و زمانی خاص به وجود می آید و نقش هدایتگر جامعه را در برهه ای از تاریخ ایفا می کند و سپس جای خویش را به اندیشه های دینی جدید و متناسب تری می سپارد.
کوشش برای مقایسه و تطبیق اهریمن آریایی با شیطان یا ابلیس سامی، یا انطباق «مشی و مشیانه» با «آدم و حوا» و «زرتشت با سلیمان» و امثال آن، اگر هم در اذهان و باورهای گروهی جای گیرد، ارزشمند نخواهد بود و نمی تواند قلب واقعیت نماید.
هر کیش و اندیشه اعتقادی باید با توجه به زمان خاص و موقعیت خاص خویش ، در ترازوی سنجش با کیشها و ادیان همزمان قرار گیرد تا ارزش و اعتبار و اوج و حضیض آن معین گردد.
بنابراین لازم نمی بود با مقدمه ای مفصل ، ذهن خواننده به سمت مجعول بودن «وندیداد» سوق داده شود و این اثر اصیل و ارزشمند، دست ساخته مغان غیر زرتشتی عصر ساسانی قلمداد شود.
منبع:روزنامه اطلاعات 4 شهریور 1367 صفحه 6
|