در چاپ جدید «وندیداد: که به همت آقای «هاشم رضی» انتشار یافته است، محقق ارجمند با مقدمه حواشی بسیار مفصل که می توانست خود سه جلد از کتابی مستقل را تشکیل دهد و در نتیجه دسترسی ارزان تر «وندیداد» را بویژه برای دانشجویان رشته تاریخ و ادبیات، سهل و میسر سازد. با افزودن آن همه تعلیقه به متن که بخش کمتری از آن مرتبه ها با موضوع است - چون توضیحات واژه ها و لغات که بسیار مفید و لازم می نماید – و بخش اعظم توضحیات نه با نیت رد انتساب «وندیداد» به آیین زرتشتی نوشته شده است و حوصله از خواننده می رباید ، عنوان کتاب را در حاشیه متفرقات قرار داده است.
مؤلف و محقق محترم در پیش گفتار پنجاه صفحه ای خود آیین رایج عصر ساسانی را ، آیینی سوای کیش زرتشتی بر می شمارد و آن را دست ساخته «مغان» و کاهنان ادیان گذشته مانند: «زورائیان» و «مهردینان» ، «مانویان»و ... می شمارد که ایجاد حکومت ملی و شاهنشاهی بزرگ در عصر بعد از ملوک الطوایفی اشکانی، بدان دست یازیده اند.(3)
سردسته این «مغان» موبد بزرگ «کرتیر» دانسته شده است که به همراهی موبدی به نام : «آذر» با «ماراسپند» با سرکوب و تصفیه و پاکسازی زرتشتیان راستینی که عامه مردم را تشکیل می دادند ، «اوستای» مجعولی ترتیب دادند و اصول آیین مغانه، چون «ثنویت مطلق» ،«خویتوک دس» یا ازدواج با محارم و اعتقاد به جبر و تشکیل نظام کاستی و ... را ترویج نمودند.(4)
در واقع، پیش گفتار مؤلف چیزی جز «مفر» یافته شده جهت اثبات عدم انتساب احکام عملیه «وندیداد» به کیش زرتشتی نیست در اندیشه های مدرن امروزین سر بر افرازد ؛ درحالی که اگر گفته مؤلف را در مورد فقط صحت انتساب «گاثاها» به آییت زرتشت بپذیریم، چیزی از آیین بزرگ زرتشت در تاریخ باقی نمی ماند و به هیچ وجه نمی توانیم به وجود آیینی عظیم به نام «زرتشتی» در ایران باستان قائل شویم.
اگر چه کهنگی لحن «هات های 28 الی 53 «یسنا» که به «گاثاها» شهرت یافته است . قدری این بخش را از مجموعه بزرگ اوستا متمایز می سازد. لیکن روال عادی اندیشه های مذهبی و وابستگی های آن در قبل و مابعد، تمامی این مجموعه را در دایره یک کیش و اندیشه مذهبی می نمایاند، مثلاً : مطالعه هات 30 یسنا (=اهنودگاث) و هات 44 یسنا که به «اشتودگاث» معروف است(5) و به زعم مؤلف وندیداد جدید، از بخشهای اصیل اندیشه های زرتشتی است و رگه هایی از عصاره اندیشه های آن کیش را آشکار می سازد، با بخشهای به اصطلاح مجعول اوستای نو همچون: یشت ها و خرده اوستا، تفاوت چندانی ندارد و نشان می دهد تمامی چون جویبار یک اندیشه مذهبی در بستر این کتب مذهبی زرتشتی جاری می باشند.
لبه تیز حمله مؤلف به سوی موبد بزرگ «کرتیر» است که در زمان اردشیر تا بهرام دوم ساسانی با قدرت و خشونت به تحکیم پایه های حکومت مذهبی ساسانی پرداخت؛ در حالی که مؤسس سلسله ساسانی خود روحانی زاده زرتشتی بود و جد اردشیر، ریاست معبد آناهیتای استخر را دارا بود و ساسانیان از ابتدا با روحانیون «زرتشتی» متحد شدند و این رابطه محبت در میان دین و دولت، تا آخر عهد آنان استحکام داشت.(6)
از سویی دیگر نخستین شاه ساسانی – اردشیر بابکان – از «تفسر» که مشاور مذهبی شاه تبرستان بود، مدد گرفت تا به جمع آوری و تدوین اوستا بپردازد و اوستای نو به همت او جمع آوری شد و «کرتیر» بعد از او به تحکیم حکومت «تئوکراسی» ساسانی پرداخت و بدیهی است که تجمع دین و دولت بی نیاز از همراهی موبدان نیست و جرمی نیز محسوب نمی شده است.