وندیداد - قانون ضد دیو - قسمت هشتم |
| چاپ |
|
متأسفانه در ایران، هنوز حتی جزئی از اوستا به صورت دقیق و کلمه به کلمه با واژه نامه ای دقیق به چاپ نرسیده است. هر گاه از گزیده ای اندک که در اوستای استاد گرامی جلیل دوستخواه از برداشتی از ترجمه روانشاد استاد پور داوود به چاپ رسیده ، یا از چاپ جدید خود ایشان از اوستا، در جلد دوم، بخش هایی از وندیداد با ترجمه ای جانب مقایسه شود، این شروح و اطناب توجیه می شود- با توجه به اینکه در ترجمه ی حاضر چنانکه اشاره شد، برگردان کلمه به کلمه است. یا به عنوان مثال هر گاه از آیه های گاثایی که در ضمن ادعیه ی وندیداد ترجمه شده با ترجمه های متعدد دیگر مقایسه شود، تفاوت های فاحش و لزوم شروح توجیه می شود.
لازم است پژوهشگر و خواننده با این همه لغات مهجور که حتی در دوران ساسان نیز برای موبدانی که وندیداد را به پهلوی ترجمه کردند ناشناخته و بی مفهوم بوده، با شرحی درباره هر مورد، آگاه شود. یا آگاهی درست تر و دقیق تری فرادست آورد و یا به چند و چون واژه ها، با مشروح مراسم باقی مانده در ایران به شناخت بهتر آن دست یابد. به عنوان مثال هنگامی که در مورد تسخیر جن ، یا دیوزده و مصروع، آن مراسم پیچیده انجام می شود و موبد کاردان باید با آن ابزار ویژه و تیغه ی فلزی ، گرد مصروع را در حال خواندن ادعیه، سه کشه یا شیار بکشد، بعد شش شیار و بعد نه شیار کشیده و ادعیه ویژه ای زمزمه کند تا جن یا دیو را از تن مصروع بیرون کرده و تسخیر نماید. واژگان ویژه و مراسم ، بدون شرح، نامفهوم خواهد بود.
مراسمی که برای مصروعان از دیدگاه مراسم عامیانه هنوز انجام می شود و گرد فرد مصروع با چاقو خط (=کشه) یا در محاوره عامیانه «خیط» کشیده و دعا می خوانند . یا هنگامی که مراسم برشنوم با آن همه طول و تفصیل و دشواری انجام می شود، جهت آن است که دیو نسو مرحله به مرحله، از مغز و فرق سر به پایین تر بگریزد تا سرانجام به صورت یک مگس زشت به وسیله موبد ویژه تسخیر شده، به سوی دوزخ بگریزد و یا هنگامی که به ترکیب «دیوان مازنی/ ورنایی» بر می خوریم، نباید خواننده عادی نیز این روشنی در دریافت برایش پیدا شود که آن معنی دل آزاری که بعد ها مستمراً شاهنامه و پس از آن ادامه یافت و مردم مازندران و گیلان را دیوان، یعنی پیروان دروغ و کافر کیش و دشمنان ایران و ایرانی می پندارد – نیست و به اصطلاح بنیادی دیو دست یابد و یا منظور از «دیو سپید/ دیو سیاه» را دریابد و معرفتی نسبت به آنچه می خواند، پیدا شود. هر چند کم و بیش در جاهایی پژوهشگران صاحب نام، به صورت پراکنده این گونه تحقیقات را کرده اند، لیکن بارها این واژه ها در وندیداد آمده است و این موارد موجود در وندیداد که در میان سایر بخشهای اوستا مهجور است، کم و بیش به ندرت در سایر بخشها آمده، اما به عنوان مثال از دیدگاه اقتصادی، لازم نیست پیرامون واژه متروکی که بیانگر آن است که در مقطعی از زمان از لحاظ اقتصادی، معامله های پایاپای کالایی، به تبدیل کالا به سکه و پول تبدیل شده و یا در زمینه اقتصادی وضع داد و ستد و ربا و سود پول و واحد ها و مقیاس های وزن و مساحت چگونه بوده است تحقیق هایی ارائه شود. مواردی که اغلب ، به همه اشارات کلیدی اما متروک آنقدر چنین واژگان و مراسم در وندیداد فراوان است و گاه در حد ایجاز و اشاره – که تنها شروح کافی در حد مقدور می تواند به فهم درست آن کمک کند. یا هنگامی که به عنوان مثال یک موبد کارآگاه، دیو و یا جنی را تسخیر می کرد و یا مراسمی دینی انجام می داد تا جن و پری را از تن بیمار یا جن زده یا ناپاک یا گناهکار خارج و تسخیر کند، آنگاه شخص بیمار نمی توانست دستمزد مورد نیاز موبد را تأدیه کند، چرا دیو یا جن یا آن روح خبیثه از یکی از سوراخهای بدن دوباره وارد بدن می شد؟
منبع:روزنامه اطلاعات ۱۴ آبان 1367 صفحه 6
|