««گذری بر فضای حاکم در ايران باستان ۳»»
(( بخوانیم و شکر نعمت اسلام را بیشتر به جا آوریم))
در آستانه نوروز باستانی بد نیست گذری بر فضای حاکم در ایران باستان(قبل از اسلام) داشته و در حال و هوای آن زمان قرار گرفته و از سرگذشت نیاکان و خوشی و ناخوشی های آنان بر اساس قانون حاکم کسب اطلاع نمائیم. قبلاً به دو مورد از مجازات های سخت آن دوران؛ یکی مجازات مرگ فجیع برای نا آموخته ای که اقدام به پاک کردن فرد آلوده ای که غسل مس میت بر او واجب شده بود و دیگری به قسمتی از مجازات کسی که سگی را خوراک بد بدهد یا سیخور یا سگی را بکشد اشاره شد. در این شماره نیز به قسمتی از احکام سخت و طاقت فرسا و پر هزینه برای کسانی که مرده را مس کرده یا از حد مجاز بدان نزدیک تر شده باشند، اشاره می نماییم. و اما پرسشی که بعضی می نمایند که هدف از انعکاس این مطالب چیست؟ در مقدمه ها تا اندازه ای هدف مشخص شده ولی بطور واضح اگر خواسته باشیم بگوییم: این مطالب پاسخی برای کسانی است که ادعا دارند قبل از ورود اسلام تمدن حاکم بر ایران چنین و چنان بود و با ورود عربها که منظورشان ورود اسلام به دست عربهاست آن تمدن از دستمان رفت و.. لذا جا دارد با کنکاشی درتاریخ، وضعیّت آن تمدن قبل از اسلام و تمدن بعد از اسلام را مورد مقایسه قرار داده و ارزیابی درستی از بعضی ادعاها داشته باشیم. لذا وندیداد که قسمتی از اوستاست و باید و نبایدهایش توسط موبدان و حاکمان اجرا می شده بهترین سند و مدرک برای آن ارزیابی است.
اوستا – وندیداد – فرگرد نهم
(خلاصه فرگرد نهم: در این فرگرد ادعا شده زرتشت با اهوره مزدا در باره کسی که غسل مسّ میت بر او واجب شده گفتگو می کند و اهوره مزدا به زرتشت نحوه غسل دادن دیگران را با استفاده از شاش گاو!! با آن طول و تفصیل ها، با کندن گودال ها و شیارها می آموزد!! البته هر کسی اندکی تأمل نماید و عقل و درک خود را به کار گیرد بعید می داند چنین چیزهایی بین مخلوق و خالق ردّ و بدل شده باشد. اما آنچه مهم است در ایران باستان اینها دقیقاً اعمال می شده و کسی که نا خواسته غسل مسّ میت بر او واجب می شده گو اینکه به یک بیماری واگیر دار بسیار سختی مبتلا شده و علاج آن مراجعه به متخصصی چون موبد بوده که با گرفتن دستمزد بسیار زیاد و با استعمال شاش گاو و ریختن آن بر تمامی اعضای عریان مرد و زن!! از جمله دهان!! ( در فضای باز و دور از آب و علف و.. در هوای سرد زمستان یا گرم ) طرف را پاک می کرده که قسمتی از نحوه آن غسل عجیب چنین بوده..
1- زرتشت از اهوره مزدا پرسید: چه کسانی می توانند غسل مسّ میت را برای کسانی که مرده را مس کرده یا از حد مجاز بدان نزدیک تر شده باشند انجام دهند. 2- اهوره مزدا پاسخ داد :به اشون مردی که راست سخن بگوید؛ منثره ی ورجاوند را آموخته باشد و روش های آلایش زدایی را به نیکوترین شیوه بداند...(با این حساب غسل دادن زنها هم به عهده مردان موبد بوده!!) 6- پس گودالی بکنند؛ اگر تابستان باشد به گودی دو انگشت و اگر زمستان و یخ بندان باشد به گودی چهار انگشت ... و گودال های دوم و سوم و چهارم و پنجم و ششم را نیز همان گونه بکنند؛ اگر تابستان باشد به گودی دو انگشت و اگر زمستان و یخ بندان باشد به گودی چهار انگشت. 8- این گودال ها چه اندازه باید از یکدیگر دور باشد ؟ یک گام. یک گام چه اندازه است؟ به اندازه ی سه پا. 9- آن گاه سه گودال دیگر بکنند؛ اگر تابستان باشد به گودی دو انگشت و اگر زمستان و یخ بندان باشد به گودی چهار انگشت. چه اندازه دور از شش گودال پیشین ؟ سه گام. گام هایی به چه اندازه ؟ بدان اندازه که هنگام راه رفتن برداشته می شود. چنین گام های سه گانه ای چه اندازه است ؟ به اندازه ی نه پا. 10- پس با کاردی فلزی، گرداگرد این زمین شیاری بکشند. چه اندازه دور از گودال ها ؟ سه گام. گام هایی به چه اندازه ؟ بدان اندازه که هنگام راه رفتن برداشته می شود. چنین گام های سه گانه ای چه اندازه است ؟ به اندازه ی نُه پا. 11- باید دوازده شیار بکشند: سه شیار گرداگرد نخستین سه گودال، سه شیار گرداگرد نخستین شش گودال، سه شیار گرداگرد آخرین سه گودال و سه شیار گرداگرد همه ی نُه گودال. باید در هر یک از فاصله های نه پایی سنگ ها یا سفالینه ها یا کنده های درخت یا کلوخ ها و یا هر چیز سخت دیگری را همچون پله ای بر سر گودال ها بگذارند. 12- آنگاه باید ناپاک به سوی گودال ها گام بردارد و تو - ای زرتشت ! - در کنار شیار بایست و برخوان... 13- بر زبان راندن هر یک از واژگان این نیایش، اهریمن را فرو کوبد، دیو خشم خونین درفش را فرو افگند، دیوان مزندری را در هم شکند، همه ی دیوان را به ستوه آورد و دروج را ناتوان و ناتوان تر کند. 14- پس از آن می ریزی شاش گاو در یک ظرف آهنی یا سربی، چوبی نـُه گره بجوی و چمچه ای برنجین یا سربین را بر سر آن چوب ببند و با آن بر تن ناپاک، گمیز(شاش گاو) بریز.
15تا 27- نخست باید دست هایش را بشویند. اگر دست هایش نخست شسته نشود، همه ی تن خویش را ناپاک می کند. هنگامی که دست هایش را سه بار شست، ( شروع غسل با ریختن متوالی شاش گاو) ابتدا بالای سر او شاش را بریز. آنگاه دروج «نسو»، به میان ابروان وی گریزد. به میان ابروان بریز، دروج «نسو» به پشت سر می گریزد. به پشت سر بریز، «نسو» به پیش، به دهان می گریزد. به پیش، به دهان بریز «نسو» به گوش راست می گریزد. به گوش راست بریز، دروج «نسو» به گوش چپ می گریزد. به گوش چپ بریز، دروج «نسو» به شانه ی راست می گریزد. به شانه ی راست بریز، دروج «نسو» به شانه ی چپ می گریزد. به شانه ی چپ بریز دروج «نسو» به زیر بغل راست می گریزد. به زیر بغل راست بریز، دروج «نسو» به زیر بغل چپ می گریزد. زیر بغل چپ بریز، دروج «نسو» به بالای سینه می گریزد.
به بالای سینه بریز، دروج «نسو» به پشت می گریزد. به پشت بریز، دروج «نسو» به سر پستان راست می گریزد.
به سر پستان راست بریز، دروج «نسو» به سر پستان چپ می گریزد. به سر پستان چپ بریز، دروج «نسو» به پهلوی راست می گریزد. به پهلوی راست بریز، دروج «نسو» به پهلوی چپ می گریزد. به پهلوی چپ بریز، دروج «نسو» به سُرین راست می گریزد. به سرین راست بریز، دروج «نسو» به سُرین چپ می گریزد. به سرین چپ بریز، دروج «نسو» به اندام نرینگی یا مادینگی می گریزد. (اگر مرد باشد نخست باید به پشت وی بریز و پس از آن به پیش؛ اما اگر زن باشد، نخست باید به پیش وی بریزی و پس از آن به پشت) به اندام نرینگی یا مادینگی بریز دروج «نسو» به ران راست می گریزد. به ران راست بریز، دروج «نسو» به ران چپ می گریزد. به ران چپ بریز، دروج «نسو» به زانوی راست می گریزد. به زانوی راست بریز، دروج «نسو» به زانوی چپ می گریزد. به زانوی چپ بریز، دروج «نسو» به ساق راست می گریزد. به ساق راست بریز، دروج «نسو» به ساق چپ می گریزد. به ساق چپ بریز، دروج «نسو» به قوزک راست می گریزد. به قوزک راست بریز، دروج «نسو» به قوزک چپ می گریزد. به قوزک چپ بریز، دروج «نسو» به پاشنه ی راست می گریزد. به پاشنه ی راست بریز، دروج «نسو» به پاشنه ی چپ می گریزد. به پاشنه ی چپ بریز، دروج «نسو» به کف پای راست می گریزد.( و در آن جا آن چه از او به چشم می آید، همانند بال مگسی است). پس باید ناپاک، انگشتان هر دو پا را بر زمین بفشارد و پاشنه ها را بالا بگیرد تا بر کف پای راست او(شاش گاو) بریزند.
آنگاه دروج «نسو» به کف پای چپ او می گریزد. پس باید بر کف پای چپ او بریزند. سپس دروج «نسو» به سرانگشتان پای راست می گریزد (و در آن جا آن چه از او به چشم می آید، همانند بال مگسی است). پس باید پاشنه هایش را بر زمین بفشارد و سرانگشتان را بالا بگیرد و بر انگشتان پای راست او بریزند. آنگاه دروج «نسو» به سرانگشتان پای چپ می گریزد. پس باید به سرانگشتان پای چپ او بریزند. سپس دروج «نسو» به پیکر مگسی وزوزکنان با زانوان از پیش و دُم از پس برآمده، همه تن آلوده به آلایش ها، همچون پلیدترین خـْرَفـْسْـتران به سرزمین های اپاختَر، واپس می گریزد. 27- بر سر نخستین گودال، ناپاک از «نسو» آزادتر شود. پس تو باید این سخنان دیوافگن و بسیار درمان بخش را به بانگ بلند برخوانی: ...
28 تا 31 ادامه اعمال غسل بر سر گودال ها 32- سپس باید تن خویش را با خوشبوهایی چون اورواسنی یا وهو - گون یا وهو - کرتی یا هذا - نئپتا یا هر گیاه خوشبوی دیگری، خوشبو کند و پس از آن می تواند جامه هایش را بپوشد و به خانه اش بازگردد. 33- او باید در درون خانه در جای ناپاکان (انزواگاه) و جدا از دیگر مزداپرستان بماند. او نباید به آتش و آب و خاک و چارپایان و درختان و اشونان - خواه مرد، خواه زن - نزدیک شود. و بدین سان سه شب را سپری کند. پس از گذشتن سه شب، تن خویش را با شاش گاو و آب بشوید و پاک کند. 34- پس دیگر باره در درون خانه در جای ناپاکان و جدا از دیگر مزداپرستان بماند. او نباید به آتش و آب و خاک و چارپایان و درختان و اشونان- خواه مرد، خواه زن - نزدیک شود .و بدین سان شش شب را سپری کند. پس از گذشتن سه شب، تن خویش رابا شاش گاو و آب بشوید و پاک کند. 35- پس دیگر باره در درون خانه در جای ناپاکان و جدا از دیگر مزداپرستان بماند. او نباید به آتش و آب و خاک و چارپایان و درختان و اشونان - خواه مرد، خواه زن - نزدیک شود. و بدین سان نـُه شب را سپری کند. پس از گذشتن سه شب، تن خویش را با شاش گاو و آب بشوید و پاک کند. 36- از آن پس، او می تواند به آتش و آب و خاک و چارپایان و درختان و اشونان - خواه مرد، خواه زن - نزدیک شود. 37 تا 44 پیرامون دستمزد موبد است که از شتر نر بزرگ تا گاو و گوسفند برای مردم عادی.
( آیا اینها استثمار مالی و ناموسی مردمی که فردی از خانواده شان را از دست می داددند با بهانه دیو و زدودن دیو نبوده؟!! چرا موبدان آن زمان سرمایه های فراوان و حرم سراهایی از زن ها در اختیارشان؟!! تا قیام مزدکیان را در پی داشت وحرف مزدک این بود: آنها که زن ندارند می توانند از حرم سراهای موبدان و درباریان بدزدند)
تهیه و تکثیر: یزد – علی اصغر باقری 26/12/1390
مطالب فوق از سایت آریابوم متعلق به زرتشتیان و ترجمه وندیداد به قلم هاشم رضی استفاده شده تلفن پاسخگو: 09131545684
|