فرياد آيت ا... العظمی محمد حسين کاشف الغطاء در معرّفي چهره پليد آمريکا طیّ نامه ای با عنوان: "المثل العليا فى الاسلام، لا فى بحمدون" آمريكا در پوشش برگزارى سمينارى فرهنگى در صدد فريب دانشمندان مسلمان برآمد. جمعيت آمريكايى دوستداران خاورميانه از ۲۵ شخصيت برجسته مسلمان، از سراسر دنيا دعوت نمود تا در سمينارى كه درباره ارزشهاى اخلاقى اسلام و مسيحيت، در تاريخ ۲۳ آوريل ۱۹۴۵ م، در هتل "امسادور"، واقع در "بحمدون" لبنان برگزار مى گردد، شركت كنند. بسيارى از انديشمندان مسلمان و مسيحى دعوت كنگره را پذيرفتند. اما كاشف الغطا با تيزبينى توانست متوجه حيله آنها شود. آمريكا، اين ابرقدرت نو، كه استعمار پير انگليس را كنار زده بود، در جنگ سرد روانى عليه شوروى، از هر وسيله اى بهره مى جست و اينك در پوشش نوعى فعاليت فرهنگى مى خواست انديشمندان مسلمان و مسيحى را با خود همراه كند. كاشف الغطا در ۷۸ سالگى، بسان يك سياستمدار جوان از تحولات سياسى جهان با خبر بود. وى در انديشه بر ملا ساختن اهداف كنگره بود. اما چگونه؟ او در پاسخ دعوتنامه طولانى جمعيت دوستداران خاور ميانه، بسيار كوتاه نوشت: نمى توانم شركت كنم. كاشف الغطا تا آغاز به کار كنگره يك ماه فرصت داشت . او در این مدت توانست نامه اى بسيار مفصل درباره اهداف كنگره بنويسد و همزمان با آغاز كنگره در لبنان پخش كند و بدين سان آمريكا را رسوا نمايد. آگاهى او از اوضاع سياسى و ترفندهاى بسيار پيچيده استعمارگران به خوبى در اين نامه هويداست. مرجع تقليد شيعيان كه بيشتر وقت خود را به تدريس، تأليف، ديدار با مردم و پاسخ به سؤالات شرعى آنان مى گذراند، از آخرين تحولات سياسى جهان به خوبى آگاه است. اينك چكيده اى از پاسخ او به كنگره را مى آوريم: ************** بسم الله الرحمن الرحيم جناب آقاى گارلندايوانز هايكينر، معاون جمعيت دوستداران خاورميانه ... تمام موضوعهاى مورد بحث در دو مطلب خلاصه مى شود: ۱- ارزشهاى معنوى و نمونه هاى عالى اخلاقى در اسلام و مسيحيت. ۲- خطر كمونيست براى بشريت و راه مبارزه با آن در اسلام و مسيحيت پيش از هر چيز بايد بدانيد كه زبان عمل از زبان حرف برنده تر است. هزاران كنگره از طرف آنان كه پاى بند به ارزشهاى معنوى نيستند، بى اثر است ... اى دولت ايالات متحده و اى دولت انگليس! آيا شما داراى چنين صفتهايى هستيد؟! ... آيا جنايتهايى كه شما در فلسطين كرديد شما را رو سياه نكرد؟ ... مگر به آنها پول و اسلحه نمى دهيد؟! ... شما نهصد هزار عرب(فلسطينى) را بى خانمان، آواره بيابانها، زمين را بستر و آسمان را لحاف آنها نكرديد؟! آنها در وطن خود عزيز بودند و شما كارى كرديد كه دل سنگ به حال آنها مى سوزد ... آيا نرون (امپراتور روم و جنايتكار بزرگ تاريخ) به اندازه شما جنايت كرد؟ شگفتا كه شما از مسلمانان و اعراب انتظار همكارى داريد و از آنها مى خواهيد كه با شما همفكرى و همكارى كنند. شما عرب را لگدمال مى كنيد. با يك دست بر سرش مى كوبيد و با دست ديگر او را نوازش مى كنيد. اكنون شما از در ديگرى وارد شده ايد. امروز از ما مى خواهيد كه با شما در كنگره ها بر سر يك ميز بنشينيم و درباره ارزشهاى معنوى به مذاكره بپردازيم. آيا خونهايى كه در ايران سوريه، مصر و لبنان ريخته مى شود، ناشى از توطئه هاى شما نيست؟! آیا شما در شرق و غرب جهان به مرم بى گناه ستم روا نمى داريد؟! تونس ، مراكش و الجزاير در غرب جهان ، در آتش بيداد شما مى سوزند و كره، هندوچين (ويتنام) و كنيا در شرق جهان، در آتش شما خاكستر شدند. تمام اين دشمنيهاى شما براى ماده پرستى شماست. همان چيزى كه در نامه خود از آن نكوهش كرده و آن را زنگ خطرى براى مردم دنيا بيان كرديد. آيا شما چيزى جز ماده را مى پرستيد؟! آيا شما دينى غير از دنيا پرستى داريد؟! شما بمب اتمى را براى چه ساخته ايد؟! آيا تلاش در راه استثمار ملتها و به بند كشيدن آنها به خاطر دنياپرستى و پول پرستى شما نيست؟ تمام برنامه هاى شما -حتى آنهايى كه به نام دين انجام مى دهيد- به خاطر دنياپرستى است ... . ... شما فلسطين را ذبح كرديد، اما با دست دولتهاى عرب، بلكه به دست دولتهاى اسلامى تا ذبح شرعى باشد! به دست مسلمان و رو به قبله، تا براى شما و صهيونيستها خوردن آن حلال باشد! چرا كه شما اهل دين (؟) و در پس ارزشهاى معنوى هستيد! و جز غذاى پاك و حلال نمى خوريد! شما به اين اندازه جنايت بسنده نكرديد. بلكه تلاش مى كنيد كه عرب را وارد پيمان دفاع مشترك كنيد و اين مرغ ضعيف و بى بال و پر را در دامى ديگر بيندازيد ... كمكهاى مالى شما سرابى است كه تشنه را مى فريبد، اما سيرابش نمى كند. آمريكا اگر يك دلار كمك مى كند، ده برابر آن را پس مى گيرد بعضى مى گويند: انگليس، فرانسه و دولتهاى اروپايى در پيمان آتلانتيك وارد شدند و استقلال خود را از دست ندادند. بنابراين چه مانعى دارد كه ما نيز در پيمانهاى دفاعى وارد بشويم. در پاسخ مى گوييم: همين دولتها هم استقلال سياسى، دفاعى و اقتصادى خود را از دست داده و تابع آمريكا شده اند. به همين خاطر است كه بسيارى از حزبهاى آن كشورها، با آن مخالفند، مانند حزب كارگر انگليس كه حزب بزرگى است. مصالح ما هيچگونه ارتباطى با مصالح آمريكا ندارد. آنها فقر، نادانى و عقب ماندگى ما را مى خواهند و ما خواهان دانش، سعادت و پيشرفتيم. ... من دولتهاى عرب را نصيحت مى كنم كه تسليم دولتهاى استعمارى نشوند، زيرا مشكلى را برايشان حل نخواهد كرد. به جوانان مى گويم كه راه رهايى ما بازگشت به قرآن و اسلام است. فرهنگ پربار اسلامى مى تواند پشتوانه مبارزه شما با استعمار باشد، نه مرام كمونيستى كه فرهنگى وارداتى است . ... اگر آمريكا بويى از انسانيت و معنويت برده بود، سياه پوستهاى آمريكايى الاصل را كه در حال نابودى اند، حمايت مى كرد. اگر ذره اى عدالت در دولت آمريكا بود، با پانزده ميليون سياه پوست اين همه بدرفتارى نمى كرد. دويست سال است كه شما آمريكایيها سياهان را به بردگى گرفته ايد. ... آمريكا به اسرائيل كمكهاى نقدى مى دهد و اسلحه فراوان در اختيار او مى گذارد. اما در مورد كشورهاى عربى به جز وعده هاى تو خالى، هيچ چيز به آنها نمى دهد. اگر اسلحه اى به كشورهاى عربى بدهد، به اين شرط است كه با اسرائيل نجنگد. شگفتا! اگر ما با اسرائيل نجنگيم ، با كه بجنگيم ؟! ما جز اسرائيل دشمنى نداريم . ... ما اين ذلتها را چگونه فراموش كنيم و با شما كنار يك ميز بنشينيم و درباره ارزشهاى معنوى و نمونه هاى عالى اخلاقى به گفتگو بپردازيم؟ ... سوگند به همه مقدسات كه اگر دولتهاى عربى با هم متحد شوند، بر آمريكا، انگليس و اسرائيل پيروز مى شوند، شما شيطانها بهتر است دست از جنايتهاى خود برداريد و فلسطين را به صاحبان اصليش بسپاريد. آنگاه درباره ارزشهاى معنوى كنفرانس تشكيل دهيد. اگر در عرف سياست رواست كه با يك دست تسبيح و با دست دگير كارد بگيريد و سينه مظلومان را بشكافيد، اين كار از نظر عقل روا نيست. ... مسلمانها نسبت به يكديگر مغرورند، ولى در برابر دشمن مانند گوسفند ذليل اند. سال گذشته به سفير انگليس گفتم: عراق از زمانى كه به اشغال در آمد، روز به روز وضعش بدتر شده است. وى پاسخ داد: اين چه حرفى است؟ اكنون كارها رو به راه شده و آبادانى و اقتصاد پيشرفت كرده است. براى نمونه، قصر شاه همه ساله در محاصره سيل قرار مى گرفت، ولى اكنون آسيبى از اين جهت به آن نمى رسد. به او گفتم: حفظ كاخ شاه، حفظ پايگاه شماست، كاخ شاه مهم نيست. كوخ كشاورز مهم است ... همين امسال شاهد طغيان بى سابقه رود كرخه بوديم. بغداد و بسيارى از روستاهاى آن آسيب ديد. ميزان خسارت تا بيست ميليون دينار بر آورد شد. بيش از پنج هزار نفر غرق شدند. همان انسانهايى كه ستون فقران مملكت و گردانندگان اصلى چرخهاى كشورند. مهار كردن رود كرخه و جلوگيرى از سيل به مصلحت استعمارگران نيست وگرنه آنهايى كه برج ايفل را ساختند، مى توانستند سيل بند هايى در بغداد بسازند. ... اگر پيامبران اولوالعزم پنج نفرند: نوح، ابراهيم، موسى، عيسى و محمد صلى الله عليه و آله و سلم، طاغوتهاى اولوالعزم نيز پنج نفرند: روزولت، تروس، آيزنهاور، چرچيل و ايدن، اينها جرثومه فسادند. ... ارزشهاى عالى اخلاقى در اسلام است، نه در بحمدون. شايد در اين روزها افرادى كه دعوت كنگره بحمدون را پذيرفتند، در آنجا گرد آمده باشند. مى خواهم از آنها بپرسم آيا مى دانيد كه چند سال پيش، صهيونيسم به "دير ياسين" حمله كرد؟ مردان، زنان و كودكان را كشت ...؟ آيا مى دانيد كه همه اسلحه هاى صهيونيستها آمريكايى بود؟ ... شما از بازماندگان كشته ها مى خواهيد با قاتل صلح كنند و دستش را ببوسند. واى بر شما! اى فرزندان سكسون، به خدا سوگند! اگر همه ستمهاى تاريخ را در يك كفه ترازو نهند و بيداد شما بر عرب و اسلام را در كفه ديگر، ظلم شما مى چربد. شما خيال مى كنيد كه پيرو حضرت عيسى عليه السلام هستيد؟! ... كاش فرزندان عموسام و برادرزاده اش، سكسون شرشان را از سر ما كم مى كردند كه ما را به خيرشان اميدى نيست ... آمريكا با ژاپن چه كرد؟ شهر هيروشيما را با بمب اتمى ويران كرد. گناه مردم هيروشميا چه بود؟ مگر آمريكا مسيحى نيست؟! مگر تورات و انجيل از آدمكشى نهى نكرده است؟!..." ************* پاسخ كاشف الغطا به كنگره با نام "المثل العليا فى الاسلام، لا فى بحمدون" (نمونه هاى عالى اخلاقى در اسلام است، نه در بحمدون) در كنفرانس پخش شد. روزنامه هاى لبنان نامه كاشف الغطا را چاپ كردند. مردم با اهداف پشت پرده كنگره آشنا شدند. يكى از انديشمندان مسلمان درباره اين نامه گفت: كاشف الغطا پرده را كنار زد. نامه كاشف الغطا مورد استقبال كم نظير خوانندگان قرار گرفت و بدين خاطر سه بار در آن سال چاپ شد. نزديك به صد هزار نسخه از كتاب "المثل العليا فى الاسلام، لا فى بحمدون"در كشورهاى مسلمان چاپ و به زبانهاى انگليسى و فارسى ترجمه شد منبع: خبرگزاری تقریب http://www.taghribnews.ir/vdceoe8w.jh8ozi9bbj.html
|